سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز
بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
اشک در چشم، کبابی خوردند
قبل نوشیدن چای،
همه از خوبی من میگفتند
ذکر اوصاف مرا،
که خودم هیچ نمی دانستم
نگران بودم من،
که برادر به غذا میل نداشت
دست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخورد
راستی هم که برادر خوب است
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
که عزیز است برادر، اگر از دست رود
و سفرباید کرد،
تا بدانی که تو را میخواهند
دست تان درد نکند،
ختم خوبی که به جا آوردید
اجرتان پیش خدا
عکس اعلامیه هم عالی بود،
کجی روبان هم،
ایده نابی بود
متن خوبی که حکایت می کرد
که من خوب عزیز
ناگهانی رفتم
و چه ناکام و نجیب
دعوت از اهل دلان،
که بیایند بدان مجلس سوگ
روح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرم
ذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گداز
که بدانند همه،
ما چه فامیل عظیمی داریم
رخصتی داد حبیب،
که بیایم آنجا
آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را میدیدم
همه آنهایی،
که در ایام حیات،
نمی دیدمشان
همه آنهایی که نمی دانستم،
عشق من در دلشان ناپیداست
واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
و از همه خوبیهام
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر
سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
" مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک    چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم"
راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،

دوستانی دارم!




تاریخ : سه شنبه 91/10/12 | 10:42 صبح | نویسنده : | نظرات ()

در یک آزمایشگاه چند تا موش رو تو استخر آب انداختند و زمان گرفتند تا ببینند موشها چند ساعت دوام میارند     حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند 17 دقیقه بود .

سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه می تونند زنده بمونند تو همون استخر انداختنداما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشون دادند. بعد از اینکه موشها زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو تو استخر انداختند.

حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟

26 ساعت، یعنی حدود 95 برابر بیشتر از قدرت واقعی شون

پس از بررسی های لازم دانشمندان به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و تونستند این همه دوام بیارند.

 

نتیجه میگیریم که به هیچ وجه نامید نباشیم




تاریخ : سه شنبه 91/10/12 | 10:41 صبح | نویسنده : | نظرات ()

گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم

آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود

که دنیــــا

با تمام ِ وسعتش

برایـَم تنگ میشود ...

... دلتنــگـم...

دلتنـــــگ کسی کـــــه

گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از

حرکـت ایستـاد...

دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...


دلتنگ ِ خود َم...

خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم کـر د ه ام ...

گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم

حالا یک بار از شهر می رویم

یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست




تاریخ : دوشنبه 91/10/11 | 11:30 صبح | نویسنده : | نظرات ()
<      1   2   3      

کد موسیقی برای وبلاگ

کد تغییر شکل موس

قالب وبلاگ