درمراسم اختتامیه سی وجهارمین جشنواره فیلم فجر با یک جمله به ظاهر زیبا ورویا یی مواجه می شویم که علی رغم پوسته فریبنده اش مغزی باطل در بردارد که لازم است به نقد آن پرداخته شود .
علیرضا داوود نژاد به خاطر حضور نجیبانه ،پر تلاش ومستمر در راستای اعتلا وتکریم خانواده ایرانی برنده سیمرغ بلورین 34 جشنواره فیلم فجر می شود وتمام اعضای خانواده اوکه در فیلم (کلاس هنر پیشگی )با اوهمکاری کرده اند به روی سن دعوت می شوند ومورد تجلیل قرار می گیرند وهمین زمان است که تریبون فرهنگی جمهوری اسلامی به بهانه اهداء سیمرغ در اختیار داوود نژاد قرار می گیرد و او نیز کمال سوء استفاده ازاین تریبون می نماید که ظاهرا مورد تغافل قرار می گیرد او می گوید :
من تا به حال چندین سیمرغ گرفته ام ولی با این سیمرغ احساس غریبگی می کنم چون سیمرغ نمادین است و دور قله قاف می گردد اما احساس میکنم با این شمایل آن را دربند کردهاند و آن را سه بعدی و زمینی کردهاند. وبعد آرزو میکند که سیمرغ از این بند اسارت رها شود وآزادانه در آسمان سبز هور قلیا به پرواز درآید .وی در پایان باز هم همین جمله را تکرار می کند. می خواهیم در این گذر به نقد این جمله بپردازیم
هور قلیا چیست ؟ریشه در کدام عقیده دارد ؟
سیمرغ نماد چیست ؟واسارت او چه مفهومی دارد ؟
چرا این سیمرغ برای او با دیگر سیمرغ ها تفاوت دارد ؟
1.در عقاید فرقه شیخیه که از فرق انشعابی تصوف است هور قلیا ملک آخر است و دارای دو شهر (جابرسا در مغرب وجابلقا در مشرق ) حد وسط میان عالم دنیا وعالم ملکوت است ودر اقلیم هشتم قرار دارد ودارای افلاک وکواکبی مخصوص به خود است جابلقا وجابرسا که در سفر اول - که سفر از خلق به حق است - قرار دارد. این سفر (بلکه این شهر)، دارای محله های متعددی است که محله نوزدهم آن «حظیرة القدس » و محل پرندگان سبز و صور مثالیه است. جابلقا و جابرسا دو محله از این شهر می باشند که هر کدام از آنها دارای هفتاد هزار درب است و در کنار هر دری هفتاد هزار امت وجود دارد که به هفتاد هزار زبان با یکدیگر صحبت می کنند و هر زبانی با زبان دیگر هیچ مشابهتی ندارد»
این عقیده در کنار مباحث اعتقادی دیگری که مطرح می شود از آموزه ها ی مکتب شیخ احمد احسایی در قرن 13 ه.ق است . مکتبی که نه تنها خود دستخوش تحولات زیاد گردید; بلکه باعث به وجود آمدن تحولات بسیار دینی و اجتماعی و حتی نظامی در کشور ایران شد و بذر بابیت و بهائیت پاشیده گردید شیخ احمد احسایی،اصطلاحاتی را از مکتب اشراق بر می گیرد بی آنکه نسبت به عمق آن علم داشته باشد وی گرچه در حوزه های علوم دینی حضور داشت; اما کمتر به درس اساتید حاضر می شد و مدعی بود که در فراگیری علوم، شاگرد کسی نبوده و تنها آنچه را می داند از راه خواب بدست آورده است. شاگردان او نیز این ادعا را درباره استاد خود تصدیق می کردند.
این نکته به رغم آن که حکایت از نوعی بلوغ و رشد فکری دارد، می تواند نشانگر نقطه ضعفی نیز باشد; زیرا برخی از علوم و معارف، چیزی نیستند که در قالب الفاظ و مفاهیم قرار گرفته و هر کسی بتواند بدون استاد آنها را به دست آورد. همان طور که در مورد فلسفه و عرفان همیشه تذکر داده اند که خواندن این درس ها، بدون استاد موجب زحمت برای خود و دیگران می گردد. پیروان شیخیه، چنان در حق شیخ احمد مبالغه کرده که ادعا نموده اند: «شیخ خدمت حضرت حجت (عج) رسیده است
شیخیه نظرات انحرافی دیگری نیز مطرح کرده مانند زندگی هور قلیایی امام عصر عج که خوانندگان را به تحقیق پیرامون آن دعوت می نمایم .
2. سیمرغ در فرهنگ ایرانی نماد وحدت ،آزادی و رهایی از ظلم است .آن چیزی که در انقلاب اسلامی ایرا ن مشاهده شد.وحدت وانسجام ملی امت مسلمان ایران که به رهبری دینی وروشنگرانه امام ومقتدای خود پرچم استقلال وآزادی امت مظلوم وبه زیر چکمه های استبداد رادر دست می گیرند وندای حق طلبانه ی آنان فضای عالم را به حقیقت روشن می کند واکنون بعد از 34 سال این فریاد هنوز با صلابت وکوبنده گوش جهانیان را پر کرده است. وطلایه دار مسیر روشن بیداری اسلامی در منطقه می شود .واسارت برای او مفهومی ندارد وهمیشه آزاد است .
اما آخرین سوال را باید از شخص داوود نژاد پرسید: چرا این سیمرغ برای ایشان با دیگر سیمرغ ها تفاوت دارد ؟چگونه است که این سیمرغ در بند است ودیگر سیمرغ ها آزاد بودند ؟!چرا باید تریبون آزاد و فرهنگی جمهوری اسلامی محل بیان عقاید انحرافی فرق ضاله قرار گیرد ؟!ساده انگارانه نیست که تصور کنیم این بیان از روی جهالت صادر شده وقصد وغرضی در برنداشته است ؟ًً!نویسنده:یک طلبه
تاریخ : سه شنبه 91/11/24 | 1:14 عصر | نویسنده : | نظرات ()