سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جالب و خواندنی از ترکیب اعداد و حروف

اگر
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با
1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15, 16, 17, 18, 19, 20, 21, 22, 23, 24, 25,26


آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت کافیست؟ تلاش سخت (Hard work)

H+A+R+D+W+O+ R+K
8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98%

آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟ دانش (Knowledge)

K+N+O+W+L+E+ D+G+E
11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96%
عشق چگونه؟ عشق (Love)
L+O+V+E
12+15+22+5=54%

خیلی از ما فکر می کردیم اینها مهمترین باشند مگه نه؟ پس چه چیز 100% را می سازد؟؟؟ پول (Money)

M+O+N+E+Y
13+15+14+5+25= 72%

رهبری (Leadership)
L+E+A+D+E+R+ S+H+I+P
12+5+1+4+5+18+ 19+9+16=89%

اینها کافی نیستند پس برای رسیدن به اوج چه باید کرد؟ نگرش (Attitude)

1+20+20+9+20+ 21+4+5=100%

آری اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم زندگی 100% خواهد شد.
نگرش همه چیز را عوض می کند، نگاهت را تغییربده چشمهایت را دوباره بشوی همه چیز عوض می شود



تاریخ : شنبه 91/10/30 | 1:12 عصر | نویسنده : | نظرات ()
شخصی از پرودگار درخواست نمود تا به او بهشت وجهنم را نشان دهد.خداوند پذیرفت. او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه، ناامید ودر عذاب بودند.هر کدام قاشقی داشت که به دیگ میرسید ولی دسته قاشقها بلندتر از بازوی انها بود طوری که نمیتوانستند قاشق را به دهانشان برسانند!
عذاب آنها وحشتناک بود آنگاه خداوند گفت اکنون بهشت را به تو نشان میدهم. او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد.دیگ غذا جمعی از مردم همان قاشقهای دسته بلند .ولی درانجا همه شاد و سیر بودند.
مرد گفت: نمی فهمم؟ چرا مردم در اینجا شادند در حالی که در اتاق دیگر بدبخت هستند با آنکه همه چیزشان یکسان است؟خداوند تبسم کرد و گفت:خیلی ساده است در اینجا آنها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند.هر کسی با قاشقش غذا در دهان دیگری میگذارد چون ایمان دارد کسی هست در دهانش غذا بگذارد.
آیا ما این چنین زندگی می کنیم؟؟؟



تاریخ : چهارشنبه 91/10/27 | 10:2 صبح | نویسنده : | نظرات ()

 

اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم      

کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم 

 

دوستانم را برای صرف غذا به خانه دعوت می کردم      

حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار بود      

و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده     !

 

در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده می جویدم و 

اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند 

 نگران کثیفی خانه ام نمی شدم     !

 

پای صحبت های پدر بزرگم می نشستم 

 تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند      

 

و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را 

نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد      

 

 شمع هایی که      

به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند 

را روشن می کردم 

و به نور زیبای آنها خیره می شدم 

 

با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران 

 لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند 

 

با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم 

 و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی 

 بیشتر می خندیدم 

 

هر وقت که احساس کسالت می کردم در رختخواب 

می ماندم

 و از اینکه آن روز را کار نکردم فکر نمی کردم

 که دنیا به آخر رسیده است

 

هرگز چیزی را نمی خریدم

فقط به این خاطر که به آن احتیاج دارم

 و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است .

 

به جای آنکه بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری

 بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم

چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را

در وجودم پرورش دهم و معجزه خداوند را

 به نمایش بگذارم

 

 وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش می کشیدند

هرگز به آنها نمی گفتم: بسه دیگه حالا برو پیش از

 غذا خوردن دستهایت را بشور،

بلکه به آنها می گفتم دوستتان دارم

 

اما اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد

هر دقیقه آن را متوقف می کردم ،

 آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم

و هرگز آن را پس نمی دادم




تاریخ : یکشنبه 91/10/24 | 3:22 عصر | نویسنده : | نظرات ()


جمعه ها، طبع من احساس تغزل دارد. ناخودآگاه به سمت تو، تمایل دارد. بی تو چندیست که در کار زمین، حیرانم مانده‌ام؛ بی تو چرا باغچه‌ام گل دارد؟ شاید این باغچه، ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست، گلایل دارد. تا به کی، یکسره، یکریز نباشی شب و روز؟ ماه، مخفی شدنش نیز، تعادل دارد. کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز، می خرم از پسرک، هر چه تفأل دارد. یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت، یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد. هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد



تاریخ : یکشنبه 91/10/24 | 3:19 عصر | نویسنده : | نظرات ()

واقعا خسته شدم از این فضای به اصطلاح مجازی 

از اینجایی که آدماش از روشن فکری فقط بلدن ژستشو بگیرن، 

همین آدمای روشن فکری که یه روز میشن ایران پرست ولی 230هزار جوونی که جون خودشون رو از دست دادن تا این کشور دست اجنبی نیفته رو فراموش میکنن،آدمایی که قرآن رو کتاب 1400 سال پیش میدونن ولی از زردتشت 3000 سال پیش و کوروش 2500 سال پیش حمایت میکنن!!! واسه چی؟! فقط بخاطر اینکه چند تا جمله قشنگ از این ها دیدن! تاحالا شده برید تحقیق کنید که این جمله واقعا برای این عزیزان هست یا نه؟ 

آدمایی که میخوان از قرآن اشکالات علمی بگیرن،قرآنی که 1400 ساله شده باعث هدایت میلیارد ها نفر،آدمایی که فکر میکنن فقط خودشون به این سوالا رسیدن تواین 1400 سال!(احساس روشن فکری کاذب    )

این آدما تاحالا شده یه سرچی بزنن و ببینن سوالشون بار ها و بارها توی سایت های مختلف پاسخ داده شده؟    !

همین آدما،یه روزی دلشون برای زلزله زده های آذربایجان میسوزه و گیر میدن به ضریح امام حسین و عزاداری هاش،ولی عمرا اگه بخاطر تفریح هم رفته باشن سمت آذربایجان و به این زلزله زده ها سری زده باشن 

یه روزی دلشون برای دانش آموزان پیرانشهری میسوزه و یه روز دیگه اش برای کودکان کشته شده آمریکایی،و آیا به راستی همین روشن فکران شده با خودشان فکر کنند کودکان فلسطینی و عراقی و مسلمانان میانماری و ... هم انسان هستن؟؟؟    !

همین آدما شده تاحالا فکر کنن این آریایی آریایی کردنشون عین نژاد پرستیه؟ 

آیا واقعا ارزش آدما به نژادشونه؟    !

همین آدم های روشن فکر در همون لحظه که دارن با تفکرات عمیق خودشون کل وجود خدا و قرآن و پیامبران و ... رو میبرن زیر سوال میرسن به یه پست با این مضمون که

اول لایک کن بعد کامنت 1 بذار ببین معجزه 2013 رو!

اول لایک کن بعد کامنت 99 بذار ببین مگسه بلند میشه!

و ....

و همین آدم های روشن فکر میشن یک آدم ساده لوح!

فقط یه کم به حس و حال ادمین این صفحه ها که اینجور پست ها رو میذارن فکر کنید!

نشستن دارن به حال این آدما میخندنو دارن فکر میکنن فردا چه موضوعی رو پخش کنن و یه عده رو سرکار بذارن

واقعا کدوم رو باید باور کرد، این حرفای به اصطلاح روشن فکرانه رو یا این ساده لوح بودن هارو؟؟؟؟!!!

به قول یه ضرب المثلی قسم حضرت عباستو باور کنم یا دم خروس رو؟!

چه زیبا امام على علیه السلام میفرماید :


خدایا مرا عقلى کامل ، تصمیمى نافذ، خردى برتر، دلى پاک، دانشى فراوان و ادبى والا روزى کن و تمام اینها را به سود من قرار ده نه به زیانم،اى مهربانترین مهربانان.

بحار الانوار،ج84،ص325




تاریخ : سه شنبه 91/10/19 | 9:42 صبح | نویسنده : | نظرات ()
   1   2   3      >

کد موسیقی برای وبلاگ

کد تغییر شکل موس

قالب وبلاگ